وكيل متخصص در مشهد وكيل متخصص در مشهد .

وكيل متخصص در مشهد

بهترين وكيل در مشهد

بهترين وكلا در مشهد مشاوران و ارائه دهندگان راه حل براي مسائل حقوقي هستند كه مي تواند شامل اختلافات مربوط به اموال، ازدواج، طلاق، جرائم كيفري، حتي حقوق شخص و ... باشد. بهترين وكيل در مشهد وكيل است كه وكالت موكل خود را در دادگاه. وظيفه وكيل مي تواند اقامه دعوي، حضور در جلسات رسمي، مستندسازي اسناد حقوقي، ارزيابي پرونده ها براي ارائه راهكار و ... باشد.

 

بهترين وكلا در مشهد به نمايندگي از موكلان خود تعدادي از وظايف قانوني را انجام مي دهند و در زمينه هاي مختلف حقوقي مانند قانون اساسي، حقوق جزا و حقوق شركت ها فعاليت مي كنند. يك وكيل در مشهد به موكلان در مورد راهبردهاي حقوقي مختلف و دعاوي جاري مشاوره مي دهد، جنبه هاي مختلف پرونده را براي حمايت از ادعاي موكل بررسي مي كند، اهداف موكل را به بهترين نحو برآورده مي كند و در دادگاه در برابر هيئت منصفه يا قاضي. به نظر مي رسد آنها از منافع و حقوق مشتري دفاع مي كنند. وظيفه آنها نمايندگي و مشاوره به مشتري به نحوي است كه وضعيت حقوقي موكل را به بهترين نحو پشتيباني كند.

بهترين وكيل در مشهد چه وظايفي دارد؟
بهترين وكلا در مشهد به صورت روزانه وظايف مختلفي را انجام مي دهند. اين وظايف شامل مشاوره به مشتريان در مورد مسائل مختلف حقوقي است. با ساير وكلاي دادگستري ملاقات كنيد تا در مورد جنبه هاي مسائل حقوقي بحث كنيد و ايده هايي را براي رسيدگي هاي حقوقي بررسي كنيد. تهيه، تهيه و بررسي اسناد حقوقي از قبيل اسناد، اجاره نامه و قراردادها. به عنوان امين، قيم يا نماينده يك فرد يا تجارت عمل كنيد. گفتگو با ساير افراد مرتبط با پرونده موكل و مطالعه داده هاي حقوقي مختلف مانند مقررات، قوانين و قانون اساسي براي تأييد و تعيين عواقب پرونده. اگر به دنبال وكيل در مشهد هستيد پيشنهاد اصلي ما فقط سايت گروه دادورزان صلح و سازش ميباشد.

هر نوع وكيل در زمينه خاصي از حقوق تخصص دارد. برخي از وكلا بيشتر كار خود را خارج از دادگاه انجام مي دهند، در حالي كه برخي ديگر بيشتر روز خود را در دادگاه به وكالت و وكالت از موكل خود مي گذرانند. هنگامي كه يك شهروند به يك وكيل نياز دارد، آنها به دنبال وكيلي در يك حوزه خاص از قانون مي گردند كه مشابه پرونده آنها كار كرده است تا بهترين شانس براي برنده شدن در پرونده را تضمين كند.

وكيل ملكي در مشهد
قانون املاك و مستغلات مي تواند پيچيده باشد و اگر اشتباه كنيد، ممكن است پول و دارايي زيادي را از دست بدهيد. به همين دليل، استخدام وكيل ملكي در مشهد در موارد زير ضروري است:

 

شما در حال خريد يا فروش ملك خود هستيد

رسيدگي به مسائل منطقه بندي

داشتن ساير شرايط قانوني مرتبط با املاك

تمامي موارد فوق نياز به وكيل ملكي دارد. وكلاي ملكي در هنگام خريد و فروش ملك با بسياري از مسائل حقوقي از جمله بررسي قرارداد، مذاكره معامله، بررسي مالكيت زمين و حل اختلاف برخورد مي كنند.

وكيل خانواده در مشهد
حقوق خانواده ممكن است يكي از سخت ترين زمينه هاي حقوق باشد، وكيل خانواده مسئول رسيدگي به مسائل حقوقي است كه بين اعضاي يك خانواده به وجود مي آيد. همانطور كه از اين اصطلاح پيداست، وكلاي خانواده در مشهد به موضوعاتي مي پردازند كه خانواده ها را تحت تأثير قرار مي دهد. آنها با مسائلي مانند طلاق، خشونت خانگي، فرزندخواندگي و حضانت كودك سروكار دارند. از ديگر وظايف رايج وكيل خانواده مي توان به تهيه پيش نويس قراردادهاي حضانت، وصيت نامه، قراردادهاي پيش از ازدواج و ساير اسناد اشاره كرد. وكلاي خانواده نيز بر املاك خانواده نظارت دارند.

وكيل خانواده چه مي كند؟
وكلاي خانواده با طيف وسيعي از مشتريان از جمله افراد آسيب پذير مانند كودكان و سالمندان كار مي كنند و به آنها در مورد حقوق خود مشاوره مي دهند. وظايف وكيل خانواده مي تواند در هر مورد بسيار متفاوت باشد. با اين حال، وظايف كليدي وكيل خانواده در مشهد معمولاً شامل موارد زير است:

تلاش براي حل و فصل دعاوي پيچيده و دستيابي به توافقات خارج از دادگاه از طريق حل اختلاف

در صورت عدم امكان رسيدگي، رسيدگي به پرونده در دادگاه، وكالت موكل و انجام كليه وظايف مربوطه

با ساير متخصصان از جمله روانشناسان، پزشكان، مددكاران اجتماعي و افسران پليس ارتباط برقرار كنيد

در مورد پرونده هاي حقوقي گذشته تحقيق كنيد كه بسيار شبيه به پرونده هاي جاري است

بررسي و ارزيابي هرگونه شواهد و مداركي كه ممكن است براي مشتري مفيد باشد

مديريت موثر موقعيت هاي هيجاني غيرقابل پيش بيني


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۰۷:۴۶:۵۱ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

نكات ديوان عدالت اداري



در چه صورت نيازي به طرح دعوي در ديوان عدالت اداري نيست؟ توجه داشته باشيد چنانچه در مراجع ديگري طرح دعوي شود و اين مراجع نيز با صدور قرار عدم صلاحيت موضوع را به ديوان عدالت اداري ابلاغ نمايند در اين صورت نيازي به تقديم و تقديم دادخواست و همچنين پرداخت وجه نمي باشد. هزينه دادگاه نحوه تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري همانطور كه گفته شد براي طرح شكايت در ديوان عدالت اداري نياز به تنظيم و تنظيم دادخواست داريم. تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري مانند ساير دعاوي در ساير مراجع قضايي شرايط شكلي خاص خود را دارد. به عنوان مثال در قسمت اول دادخواست تعديل نام و هويت كامل خواهان و خوانده بايد ذكر شود. نام و نام خانوادگي، كد ملي، آدرس، نام پدر، شماره تلفن. همچنين در صورتي كه وكيل، نماينده يا نماينده قانوني خواهان در ديوان عدالت اداري دادخواستي را مطرح كند بله، درج مشخصات وي در دادخواست الزامي است. در مرحله دوم تقديم دادخواست شرح خواسته الزامي است. توجه داشته باشيد كه شرح و موضوع درخواست بايد واضح، مختصر و مختصر باشد. در قسمت آخر دادخواست نيز لازم است خواهان يا وكيل يا نماينده يا نماينده قانوني او آن را امضا و با اثر انگشت مهر و موم كند. لازم به ذكر است جهت تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري مدارك هويتي از قبيل; شناسنامه و كارت ملي خواهان و در صورت طرح شكايت توسط وكيل يا نماينده وي مدارك مثبته سمت وي الزامي است. همچنين در صورتي كه متقاضي شخص حقوقي باشد، داشتن پروانه كسب يا توليد معتبر و آگهي ثبت شركت ضروري است. دادخواست شكايت در ديوان عدالت اداري را از كجا مي توان دريافت كرد؟ فرم دادخواست طرح شكايت در ديوان عدالت اداري از طريق سامانه اطلاع رساني اينترنتي ديوان عدالت اداري و همچنين دفاتر پستي سراسر كشور قابل تهيه مي باشد. مهلت تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري تا چه زماني است؟ يكي از سوالات مهمي كه معمولا مطرح مي شود اين است كه چقدر زمان براي تقديم دادخواست يا شكايت خود در ديوان عدالت اداري داريم؟ لازم است بدانيد پس از ابلاغ تصميمات و تصميمات قطعي ديوان عدالت اداري در صورت حضور در داخل كشور سه ماه و در صورت اقامت در خارج از كشور 6 ماه مهلت براي تشكيل پرونده داريد. دادخواست و شكايت در ديوان عدالت اداري. شما مهلت داريد. آيا امكان ورود و جذب شخص ثالث در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ آره. در ديوان عدالت اداري امكان ورود و جذب شخص ثالث وجود دارد. آيا امكان طرح دعواي متقابل در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ خير امكان طرح دعواي متقابل در ديوان عدالت اداري وجود ندارد. آيا امكان اعتراض شخص ثالث در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ خير امكان اعتراض ثالث در ديوان عدالت اداري وجود ندارد. در چه صورت قرار رد شكايت در ديوان عدالت اداري صادر مي شود؟ شايان ذكر است گاهي در صورت وجود شرايط قبل از ابلاغ دادخواست به شاكي، ديوان عدالت اداري قرار رد شكايت را صادر مي كند كه در ذيل به هر يك از اين شرايط اشاره مي كنيم. در صورتي كه اسباب و دلايل رسيدگي به شكايت در ديوان عدالت اداري رد شده باشد. در صورتي كه خواهان ذي نفع در دعوا نباشد. در صورتي كه خواهان اهليت قانوني نداشته باشد. در صورتي كه شكايت خطاب به طرف دعوا نباشد. در صورتي كه شكايت خارج از مهلت قانوني ثبت شود. در صورتي كه شكايت با همان موضوع و با همان اشخاص قبلاً مطرح و رأي قطعي صادر شده باشد. هزينه دادرسي در ديوان عدالت اداري به جرات مي توان گفت يكي از مهم ترين مسائل در طرح شكايت، هزينه آن است. عدالت اداري طبق تعرفه 1400 در مرحله بدوي معادل 200 هزار ريال مهر قضايي مي باشد كه بايد به صفحه اول دادخواست ضميمه شود. همچنين الصاق 400000 ريال مهر قضايي در مرحله تجديدنظر و اعاده دادرسي الزامي است. همچنين توجه داشته باشيد براي تاييد و الصاق هر يك از مدارك مذكور به دادخواست، پرداخت 15000 ريال تمبر قضايي براي هر برگ الزامي است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۸ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۰۵:۰۳:۵۶ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

وكيل سلب مالكيت جمعي

 

خلع يد يا جلوگيري از غصب (ماده 308 قانون مدني) به اين معناست كه شخصي بدون داشتن ادعاي مالكيت، غيرقانوني در مال تصرف كند و به درخواست مالك به تصرف غيرقانوني خود پايان ندهد. خلع يد متداول نيز شامل اين است كه يكي از مالكان مشاع، مال مشاع را بدون رضايت ديگران در تصرف خود نگه دارد و با اخطار به عدم رضايت ديگران به عمل خود ادامه دهد. مالك ملك يا مال غير منقول مانند خانه، آپارتمان، زمين، باغ يا مغازه مي شوند، اما يك يا چند نفر از ورثه و شركا در آن ملك تصرف دارند و اجازه تصرف در آن را به وراث ديگر نداده اند. از تقسيم يا فروش آن راضي نيستند. و با هم موافق نيستند. اصولاً يكي از راههاي اجبار شركا و وراث به تقسيم و بيع، درخواست خلع يد تضامني به استناد ماده 43 قانون اجراي احكام مدني است. چند نكته در مورد سلب مالكيت جمعي: 1- سند خلع يد مشاع ماده 43 قانون نحوه اجراي احكام مدني مي باشد. ۲- دعواي خلع يد يك دعوي مالي است و در صلاحيت دادگاه محل وقوع ملك مي باشد. 3- هزينه دادرسي خلع يد بر اساس قيمت منطقه اي املاك محاسبه مي شود. 4- اجراي سلب مالكيت مشترك به اين صورت است كه ملك از تصرف همه مالكان خارج شده و تا زماني كه در نحوه تصرف به توافق نرسند در اختيار هيچ يك از آنها قرار نمي گيرد. 5- در صورتي كه خلع يد موجب خاتمه اختلافات شركاء نشود، تنها راه رفع خصومت و پايان قطعي دعوا، درخواست دستور فروش مال مشاع است. 6- تنها جايي كه قانونگذار از كلمه خليد استفاده كرده ماده 43 قانون اجراي احكام مدني است، اما در ماده 308 به بعد قانون مدني اين مقررات به خليد اشاره شده و در واقع خليد يك امر است. شكل رفع غصب دادخواست خلع يد اشتراكي خواهان: ...... فرزند: ...... شغل: نشاني: نامزد: ...... فرزند: ...... شغل: آدرس: وكيل يا نماينده قانوني: مطالبه: خلع يد از ملك مشاع به شماره ثبت ...... فرعي از ...... تا ...... و ...... قسمت اصلي ...... مبلغ 200/000/000 ريال هزينه ايام تصرف با نظر كارشناسي از تاريخ فوت ورثه تا اجراي حكم - خسارت قانوني - اعم از حق الوكاله و حق الوكاله. دلايل و مفاد دادخواست: 1- گواهي محدوديت وراثت 2- رونوشت مصدق سند مالكيت ملك موروثي 3- تصوير مصدق قايم نامه شرح دادخواست رئيس محترم دادگاه با عرض سلام و احترام با توجه به اينكه آقاي ...... متوفي در سال 1385 و ملك ايشان منزل مسكوني به پلاك ثبتي ...... زير از ...... تا ... مي باشد. .. و ....... اصل از ...... يكي از شركت هاي تابعه اصل مذكور واقع در بند .... به استناد گواهي انحصار وراثت منضم به دادخواست واگذار و محضري شده است. بين وراث آنها مشاع است و همچنين دارايي مشترك در تصرف خانم ...... و...... مي باشد. در حال حاضر مراجعين خواستار خلع يد از اموال مشاع فوق الذكر و اجرت المثل ايام تصرف از تاريخ فوت تا اجراي حكم و هزينه دادرسي هستند لذا از حضرتعالي تقاضاي صدور يك حكم مناسب حكم دادگاه رد شد: در خصوص دعواي خانمها...... با وكيل آقاي...... به طرفيت خانم....... و نماينده دادستان در امور زندانيان تقاضاي خلع يد مشترك. ملك با اصل پلاك ثبتي ... از ...... يكي از شركت هاي تابعه اصلي واقع در بند ...... و مطالبه خسارت قانوني به اين توضيح كه به موجب نامه اداره ثبت. اسناد و املاك، پلاك ثبتي موضوع دعوي در تصرف قانوني متوفي ..... وراث طرفين به موجب گواهي محدوديت وراثت صادره از شعبه ..... مستقر شدند. دادگاه محترم عمومي در تاريخ ... در گذشته و در تصرف خوانين محل به موجب نظريه كارشناس با ارائه دليل به شرح ذيل پيوست و دليل بر وجود رابطه حقوقي وجود دارد. و قراردادهاي بين طرفين، كه در آن اجازه براي ادامه تملك قاريان تامين نشده است، توقيف و بازداشت اموال مانع از رسيدگي به دعوي خلع يد نيست، با توجه به اينكه دعوي مطالبه اجرت المثل به موجب صورتجلسه مورخ 1391 مسترد شده است. لذا اسناد دادگاه به استناد بند ب ماده 107 قانون آيين دادرسي مدني در اين خصوص قرار رد دعوا صادر كرده است ولي در خصوص دعوا با احراز تضاد مالكيت خواهان و تلف شدن دعوي رد دعوي صادر شده است. اذن خواهان و اعتبار عنوان تعدي به تصرف خواهان پس از آن دعوي اقامه شده است. با تشخيص و با استناد به مواد 308 و 311 قانون مدني و 519 قانون آيين دادرسي مدني، حكم محكوميت دانشجويان دختر ... و حق الوكاله طبق تعرفه قانوني براي خواهان صادر و اعلام مي شود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۸ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۲:۳۳:۳۳ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

روند درخواست توقيف و توزيع محكوم



تشريفات درخواست توقيف و توزيع محكوم شخصي كه در سير مراحل قانوني به پرداخت نقدي محكوم مي شود، در صورتي كه نتواند وجه محكوميت خود را پرداخت كند (مبلغي كه به آن محكوم شده است) مي تواند تقاضاي تقسيط يا تقسيط نمايد. منظور از دين، اثبات عدم توانايي در پرداخت است و مقصود از قسط، اداي دين به صورت اقساطي است. هر چند اين دو مفهوم با هم متفاوت و داراي اسناد حقوقي متفاوتي هستند، اما در عمل به جاي يكديگر به كار مي روند و در نتيجه رويه ايجاد مي شود، خواه موضوع درخواست ورشكستگي باشد يا اقساط، حكم دادگاه براساس تقسيط صادر مي شود. در واقع آنچه از قوانين استنباط و استنباط مي شود اين است كه قاضي ممكن است در مقابل ادعاي عدم توانايي از پرداخت دين از سه طريق موضع بگيرد و رأي صادر كند; 1- پرداخت اقساط بدهي 2- مهلت دادن 3- برائت موقت از بدهي تا تمكن مالي براي پرداخت. رايج ترين حالت پرداخت بدهي به صورت اقساطي است. برخلاف تصور رايج براي اثبات بدهي و طرح اين ادعا و ارائه دادخواست يا دفاع در مقابل مطالبه بدهي مي توان وكيل گرفت و داشتن وكيل دليل بر تمكن مالي فرد نيست. اقساط و اقساط محكوم به (دلايل توقيف و تصميم دادگاه) براي اثبات مستحق معافيت از پرداخت جريمه و درخواست تقسيم آن، بايد دلايل خود را به دادگاه صادركننده حكم ارائه كند. يكي از مهم ترين دلايلي كه خواهان در پرونده ورشكستگي به آن اشاره مي كند مي تواند استشهاد تنظيمي باشد. با توجه دقيق به روند رسيدگي و توجه به دلايل تجديدنظرخواهي مي توان به خوبي دريافت كه تشريفات قانوني استناد به ادله شرعي شهود بايد همواره رعايت شود تا مطابق ماده 151 ق.م. قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوب 1378، قاضي دادگاه بايد از شهود متهم دعوت و اظهارات آنان را در صورتجلسه قيد كند. در اين زمينه مفاد سوگند و سوگند نيز بايد رعايت شود و شهودي كه مدعي اخاذي هستند بايد در دادگاه بدوي حاضر شوند و اظهارات خود را سوگند ياد كنند. علاوه بر اين، ارائه دستكاري شاهد نيز مهم است. در اين راستا دادگاه رسيدگي كننده نيز بايد در جلسه اي جداگانه از متهم مطالبه ديون دعوت و به اظهارات وي در خصوص آسيب احتمالي شهود متهم گوش فرا دهد. ترتيبات قانوني به خوانده دعواي اعسار اين فرصت را مي دهد تا در صورت امكان جراحت شاهد را اثبات كند و همچنين امكان احراز حق سؤال از شهود متهم مدعي اعسار را فراهم مي كند. قاضي دادگاه نمي تواند به استناد استشهاديه منسوب به افراد ناشناس به عنوان شاهد، بدون احضار و احراز اصالت، به طور غيرمستقيم حكم تبعيد متقاضي را صادر كند. از نظر قانون منظور از جراحت شاهد، اعلام عدم وجود يكي از شرايط لازم براي شهادت در شاهد است. همچنين تعديل شاهد، شهادت دادن به اين است كه شاهد شرايط لازم براي شهادت را دارد. در مواردي مشاهده مي شود كه مبايعه نامه تنظيمي داراي ايرادات فراواني در مبايعه نامه تنظيمي است، بدون احتساب اظهارات شهود مالياتي، شهود مذكور صرفاً به اظهارات از پيش كتبي مدعي دعواي اعسار به صورت رسمي مراجعه مي كنند. فرم و فقط فرم از پيش چاپ شده جزئيات آنها. طبق سنت دوستي پر مي كنند. دو حالت ديگر متصور نيست: در فرض اول عليرغم خواندن مفاد شهادت و با توجه به الزام درخواست بيان اطلاعات خود در مورد مدعي بدهي، اساساً از وضعيت مالي وي اطلاعي نداشته و فقط شهادت اخير را داده اند. به خاطر دوستي يا بهانه هاي ديگر. امضا كرده اند در فرضي ديگر، شهود بدون خواندن مفاد شهادت و صرفاً از روي دوستي، تحت هر آنچه مدعي انشاء كرده و بدون اطلاع از مفاد و موضوع اصلي شهادت، شهادت را امضا كردند. طبق ماده 506 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 1379، يكي از اركان رسمي استشهاد حقوقي، درج نسبت شهود به مدعي و نيز ذكر منبع اطلاعات آنان است. در مورد ناتواني مالي شاكي در استشهاديه. در برخي از آراي ورشكستگي ديده مي شود كه دادگاه اعلام كرده است كه تنها به دليل عدم ارائه مال از سوي خواهان، حكم به تقسيم حكم به موضوع دعوي صادر مي شود. در حالي كه ممكن است شخص داراي اموال زيادي باشد اما محكوم عليه قادر به شناسايي آنها نباشد. به نظر مي‌رسد اين موضوع به تنهايي نبايد مجوزي براي تقسيم حكم به شاكي يا پذيرش آن باشد. بدهي مدعي او از نظر حقوقي، محكوم عليه مكلف به معرفي اموال محكوم له نيست و عدم توانايي در اين امر نيز موجب مجوز نقض اصل عدم اخاذي و تماميت اشخاص نمي شود. نمونه عملي پرونده اقساط و اقساط دادخواست توقيف : شاكي با تقديم دادخواست ضميمه اصل مبايعه نامه محلي و عنداللزوم شهادت شهود مبني بر عدم پرداخت به خوانده به مبلغ هشتصد ميليون ريال در قسمت مربوط به شرح احوال خود قيد نموده است. دادخواست: «اينجانب ورشكسته هستم و هيچ گونه اموال و دارايي ندارم و قادر به پرداخت نقدي و يكجاي محكوميت نيستم به اين ترتيب بر اساس مبايعه نامه اي كه براي پرداخت حكم تنظيم شده است. ، با توجه به مفاد قانون اعسار و قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي، رسيدگي و صدور حكم اعسار از تاديه حكم و پرداخت اقساطي را از دادگاه عمومي محترم حقوقي كشور تقاضا دارم.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۶ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۰:۰۸:۲۷ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

خيانت در امانت چيست؟


 

امانت داري

يكي از رفتارها و صفات پسنديده و قابل تحسيني است كه در دين مبين اسلام به آن سفارش شده است. اعتماد كه نتيجه اعتماد افراد به يكديگر است، از اين جهت مهم است كه امين (كسي كه مال نزد او سپرده شده است) توسط شخص امانت دهنده مورد اعتماد است. اما گاهي امين برخلاف ميل مالك عمل مي كند و از امانت او سوء استفاده مي كند و يا موجب تلف يا ناقص بودن مال مورد امانت مي شود. در اين صورت شخص مرتكب جرم خيانت در امانت شده و قانوناً مسئول است. در اين مقاله قصد داريم به تعريف جرم خيانت در امانت و مجازات آن در قانون مجازات اسلامي بپردازيم و اركان تشكيل دهنده جرم خيانت در امانت را بررسي كنيم. خيانت در امانت چيست؟ خيانت در امانت عبارت است از رفتار عمدي بر خلاف توافق امين و مالك نسبت به اموالي كه به امانت سپرده شده است. در قانون مجازات اسلامي تعريف مستقلي از خيانت در امانت ارائه نشده است، اما كتر ميرمحمد صادقي در تعريف جرم خيانت در امانت آورده است كه: خيانت در امانت عبارت است از استعمال، تصرف، تلف يا تلف مال با قصد سوء از طرف مالك يا متصرف قانوني به شخصي سپرده شده بود و قرار بود مسترد شود يا مورد استفاده قرار گيرد. عناصر تشكيل دهنده جرم خيانت در امانت هر جرم از سه عنصر تشكيل شده است: 1. عنصر قانوني 2. عنصر مادي 3. عنصر رواني 1. ركن قانوني جرم خيانت در امانت: ركن قانوني به معناي اصل قانوني است، جرم و مجازات ها به معناي جرم انگاري فعل يا ترك فعلي است كه به موجب قانون جرم است و براي آن مجازات تعيين شده است. مواد 673 و 674 قانون مجازات اسلامي، كتاب تعزيرات، به جرم خيانت در امانت مي پردازد و به آن اشاره مي كند. در ماده 673 سوء استفاده از سفيد مهر و سفيد امضا كه به شخص امين سپرده شده است، در اين صورت امين مرتكب خيانت در امانت شده است. در ماده 674 آمده است: هرگاه اموال غيرمنقول و منقول يا اوراق بهادار از قبيل چك و سفته و برات به صورت اجاره يا امانت يا رهن يا وكالت و هر كار با اجرت يا بدون اجرت به شخصي سپرده شود. كه طبق قرار و قرارداد بايد اگر امين در آن تصرف كند و تلف شود و موجب ضرر مالك شود، مجازات مي شود و مرتكب خيانت در امانت مي شود. 2. عنصر مادي جرم خيانت در امانت: منظور از عنصر مادي جرم اين است كه شخص مجرم با فعل يا ترك فعلي مرتكب جرم شود. ماده 674 قانون مجازات اسلامي: هرگاه اموال منقول يا غيرمنقول يا نوشته هايي از قبيل سفته، چك، برات و غيره به عنوان اجاره يا امانت يا رهن يا وكالت يا هر كار با اجرت يا بدون اجرت به كسي داده شود. به اين صورت بوده است كه اشياء مذكور مسترد شده يا براي مصارف معيني مورد استفاده قرار مي گيرد و شخصي كه آن اشياء را به ضرر صاحب يا متصرف آنها استفاده مي كند يا مفقود يا مفقود مي شود به حبس از شش ماه تا سه سال محكوم خواهد شد. . براي بررسي عنصر مادي جرم خيانت در امانت بايد به متن ماده 674 اشاره كرد كه شامل چهار عمل است: 1. براي استفاده: به اين معناست كه مال مورد امانت توقيف شده و يا به نحوي كه برخلاف قرارداد مورد استفاده قرار مي گيرد. 2. مالكيت: يعني امين در مال تصرف مي كند و به صورت مالكانه با مال معامله مي كند و مال را به صاحب اصلي آن باز نمي گرداند. 3. اسراف كردن: منظور از بين بردن مال امانتي به هر نحوي است، مانند اينكه امين بدون اجازه يا بدون رعايت مقررات با ماشيني كه توسط او دزديده شده تصادف كند و ماشين آتش بگيرد و از بين برود. 4. مفقود شده: در اين صورت مال نه تلف مي شود و نه مورد استفاده قرار مي گيرد و نه تصرف مي شود، بلكه دسترسي به آن غير ممكن مي شود و مال امانت داده شده ديگر يافت نمي شود. مانند اگر متولي گردنبندي را كه به او امانت گذاشته بود در قعر دريا انداخت يا گم كرد. در مورد بعدي بايد ديد كه موضوع جرم خيانت در امانت بايد عين مال يا وسيله تحصيل مال باشد. (در مورد ابزار تحصيل مال مي توان به چك و سفته مراجعه كرد) در اين خصوص بايد ديد چيزي كه به امانت داده مي شود مال است يا خير، مثلاً شخص نمي تواند مواد مخدر يا مشروبات الكلي را قرض دهد. و شخص امين آنها را تضييع كرده و بعداً از متولي مي خواهد كه شكايت خيانت در امانت را در محاكم قضايي مطرح كند، زيرا موارد فوق از نظر قانوني موضوعيت ندارد. در صورت بعدي بايد ديد كه آيا مال به امانت امين سپرده شده است يا خير؟ مثلاً شخصي مال خود را گم كرده و ديگري آن را يافته و در آن تصرف كرده است. بايد شكايت كند زيرا اموال خود را به كسي كه با رضايت خود آن را پيدا كرده به امانت نگذاشته است. در حالت بعدي بايد ديد كه آيا پرو امانت قانوني بوده است، يعني كسي كه مي‌خواهد مال را به امانت بگذارد واقعاً مالك قانوني يا نماينده مالك باشد يا خير. مثلاً شخصي مال ديگري را غصب كند يا بدزدد. مال را به ديگري مي سپارد و امين مال را به او پس نمي دهد. در اين صورت نمي توان امين را مقصر خيانت در امانت دانست زيرا شخصي كه مال را به او سپرده است مالكيت قانوني بر مال نداشته است. 3. عنصر رواني جرم خيانت در امانت: در اين صورت بايد سوء نيت امين بررسي شود كه آيا عمداً مال مورد امانت را از بين برده يا عمداً مرتكب عمل نشده است. اگر بايد ضرر را ثابت مي كرد، بار اثبات سوء نيت بر عهده مالك است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۵ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۱:۱۸:۲۲ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

مقدار ارث



مقدار ارث
پس از فوت ميت، اموال او به نسبت و با سهم معين بين ورثه تقسيم مي شود، طبيعتاً هر چه رابطه نزديكتر باشد مقدار ارث بيشتر مي شود و وجود اقارب نزديكتر باعث محروميت اقارب دورتر از ارث مي شود. به عبارت ديگر عليرغم حضور اقوام نزديكتر. مانند فرزندان (دختر و پسر) و پدر و مادر براي متوفي خواهر و برادر، عمو، عمه، عمو و عمه ارث نمي برند. وراث طبقه اول مانند پدر، مادر و فرزندان يكديگر را از ارث محروم نمي كنند، فقط حضور هر يك را از يكديگر محروم نمي كنند. باعث مي شود ديگران كمتر ارث ببرند. براي اطلاع از سهم الارث اولاد، پسر، دختر، پدر، مادر و همسر كه رايج ترين انواع وراث هستند، مطالعه ادامه اين مقاله توصيه مي شود. براي مجبور كردن ديگران بايد راه هاي مختلفي را بدانيد. شركا و ورثه توافق مي كنند كه تركه را تقسيم كنند، مانند خلع يد مشترك، درخواست جدايي، درخواست حكم فروش و درخواست تقسيم ارث.
سهم طبقات مختلف وراث از ارث:
سه دسته از افراد وجود دارند كه از طريق نسب ارث مي برند:
1) والدين، فرزندان و فرزندان فرزندان

2) اجداد، برادران و خواهران و اولاد آنها

3) عموها و عمه ها و عمه ها و عمه ها و فرزندانشان

سهم الارث اشخاص فوق طبق مواد قانوني و اصول قانوني به ترتيب ذيل تعيين خواهد شد. لازم به ذكر است سهم الارث افراد از قوانين الزامي است و با توافق افراد قابل تغيير نيست.

 

سهم الارث والدين:
اگر فرزندي از هر درجه اي براي متوفي وجود نداشته باشد، به هر يك از پدر و مادر تمام ارث تعلق مي گيرد و اگر هر دو پدر و مادر متوفي در قيد حيات باشند، يك سوم به مادر و دو سوم به پدر تعلق مي گيرد. مادر حاجباني داراي شرايط زير است كه يك ششم تركه متعلق به او و مابقي متعلق به پدر است:

در صورتي كه براي ميت چند برادر يا خواهر وجود داشته باشد در اين صورت مادر ميت از گرفتن بيش از يك ششم منع مي شود مشروط بر اينكه:

اول: حداقل دو برادر يا يك برادر با دو خواهر يا چهار خواهر.

دوم: پدرشان زنده باد.

ثالثاً: از ارث منع نشوند مگر به سبب قتل.

چهارم: ابويني يا ابي تنها باشد.

تبصره: در صورت داشتن فرزند، فرض هر يك از والدين به يك ششم كاهش مي يابد.

 

سهم الارث فرزندان:
اگر متوفي پدر و مادر نداشته باشد و يك يا چند فرزند داشته باشد، تركه به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر يك فرزند باشد اعم از پسر يا دختر، تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود.

2- اگر تعداد فرزندان زياد باشد و تعدادي پسر و برخي دختر باشند، پسر دو برابر دختر ارث مي برد.
سهم الارث اولاد:
اگر متوفي اولاد مستقيم نداشته باشد، اولاد اولاد او جانشين بوده و از وراث طبقه اول محسوب مي‌شوند و با هر يك از پدر و مادري كه در قيد حيات هستند ارث مي‌برند. ارث بين فرزندان بر اساس نسل تقسيم مي شود. يعني هر نسلي سهم كسي را مي گيرد كه به دست او مي ميرد. بنابراين فرزندان پسر دو برابر كودكان دختر دريافت مي كنند.

در تقسيم بندي بين افراد هم نسل، پسر دو برابر دختر مي گيرد.

سهم ارث خواهر و برادر ابوني (متولد از يك والدين) و خواهر و برادر امي (متولد از يك مادر مشترك، اما پدران آنها متفاوت است).

اگر ورثه ميت چند برادر ابوين يا برادر ابوين يا خواهر ابوين يا خواهر ابوين باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود.

اگر ورثه ميت چند برادر و خواهر ابي يا چند برادر و خواهر ابي باشند سهم ذكور دو برابر زن خواهد بود.

اگر ورثه متوفي چند برادر يا چند برادر و خواهر باشند تركه به طور مساوي بين آنها تقسيم مي شود.

اگر خواهر و برادر ابويني و خواهر و برادر امي با هم باشند به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر برادر يا خواهر امي يكي باشد; او يك ششم ملك را مي گيرد و بقيه متعلق به ابويني يا خواهر و برادر ابي است.

2- اگر امي تعداد زيادي برادر يا خواهر دارد. ثلث اموال مال آنهاست و بين خود تقسيم مي كنند و بقيه متعلق به ابويني يا خواهر و برادر ابي است.
سهم الارث اجداد:
اگر ورثه از اجداد يا اولاد باشند، تركه به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر جد يا مادربزرگ تنها باشد اعم از ابي يا امي تمام ارث متعلق به اوست.

2- اگر اجداد و اجداد زياد باشند، اگر ابي باشند، نر دو برابر ماده مي گيرد و اگر همه امي باشند بين آنها به طور مساوي تقسيم مي شود.

3- اگر جد ابي و جد امي با هم باشند ثلث ارث به جد امي مي رسد و در صورت تعدد اجداد امي آن ثلث مي شود.
به طور مساوي بين آنها تقسيم مي شود و دو سوم ديگر به جد ابي مي رسد. و در صورت ضرب، سهم مرد از آن دو ثلث دو برابر سهم زن خواهد بود.

4- اگر متوفي اجداد و برادر و خواهر داشته باشد دو ثلث تركه به وراثي كه از طرف پدر با هم نسب دارند مي رسد و در تقسيم آن سهم مرد دو برابر زن خواهد بود. يك سوم به ورثه مادري مي رسد. آنها با هم مرتبط هستند و بين خودشان تقسيم مي شوند. اما اگر خويشاوند مادر فقط برادر يا خواهر امي باشد; فقط يك ششم اموال به او تعلق مي گيرد.


سهم الارث خواهر و برادر:
اگر ميت نه برادر و نه خواهر داشته باشد، فرزندان برادر و خواهر جانشين آنها مي‌شوند و نزد اجدادشان ارث مي‌برند. در اين صورت ارث بر اساس نسل خواهر و برادر تقسيم مي شود. يعني هر نسلي سهم كسي را مي گيرد كه به واسطه او مي ميرد. بنابراين فرزندان برادران و خواهران ابي سهم خواهر و برادر ابي را مي گيرند و فرزندان خواهر و برادر امي سهم خواهر و برادر امي را مي گيرند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۵ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۲:۱۷:۳۹ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

عمليات اجرايي

 


در فرآيند وصول مطالبات و احقاق حقوق قانوني، عمليات اجرايي و اجرايي دو مصداق مهم دارد. يكي اجرائيه صادره از طرف اجراي احكام در خصوص اسناد تكليفي و ديگري اجرائيه اجراي احكام دادگستري. روش هاي متفاوت و نسبتاً پيچيده اي براي توقف و لغو فرآيند اجرا وجود دارد كه سعي شده در اين مختصر به آنها اشاره شود. مقصود از ابطال اجرائيه، ابطال و بي اثر شدن دستور مرجع ذيصلاح مبني بر شروع عمليات اجرايي است و منظور از ابطال عمليات اجرايي، ابطال و ابطال و اعاده به حالت قبل اقدامات انجام شده در قالب اجراي يك سند معتبر مثلاً در مورد چك يا مهريه يا سند رهني كه يكي از اسناد لازم الاجرا است، ابتدا توسط مجريه صادر مي شود و پس از آن با معرفي طلبكار و ذينفع سند، اموال ذي ربط صادر مي شود. بدهكار و مديون توقيف مي شود يا اين شخص ممنوع الخروج است. همچنين ممكن است در صورت وجود دلايل دليل قانوني براي توقف موقت عمليات اجرايي در قالب دستور موقت تا رسيدگي به ادعاي اصلي بدهكار وجود داشته باشد. در خصوص احكام صادره از محاكم، امكان ابطال عمليات اجرايي يا توقف عمليات اجرايي و يا ابطال عمليات اجرايي در حالت عادي وجود ندارد، اما تأسيسي تحت عنوان اعتراض وجود دارد. شخص ثالث اجرايي مي تواند در صورت وجود شرايط، مدعي را ارجاع دهد همچنين فرض بر اين است كه براي محكوم عليه امكان تجديدنظر يا اعاده دادرسي وجود دارد و حكم اجرا شده است كه در اين صورت لغو عمليات اجرايي و اعاده به بدون نياز به درخواست ابطال اجرائيه مي توان وضعيت قبلي را از مرجع ذيصلاح درخواست كرد.نكات مهم در مورد ابطال اجرايي1- دعواي ابطال اجرائيه معين موردي است كه اجرائيه از طرف دايره اجراي ثبت و در مورد اسناد و مدارك الزامي صادر شده باشد و در مورد اجرائيه صادره از اجراي دستورات قضايي دعوي شود. براي ابطال قابل طرح نيست.
۲- پس از صدور اجرائيه، اجرائيه جز از طرق قانوني شكايت از قبيل تجديدنظرخواهي، تجديدنظرخواهي، تجديدنظرخواهي، اعتراض ثالث و اعاده دادرسي و همانطور كه در مورد اجرائيه هاي صادره از سوي قوه قضائيه گفته شد، قابل توقف يا لغو نمي باشد. ، دعواي بطلان سابقه و موضوعيت ندارد.
3- جهت اطلاع از راه هاي شكايت از تصميم و روش هاي توقف اجراي احكام صادره از سوي قوه قضائيه به مطلبي با همين عنوان در سايت ما مراجعه نماييد.
4- به نظر مي رسد در مورد ابطال اجرائيه هم متقاضي اجرا و هم دايره اجراي ثبت بايد به عنوان متهم در نظر گرفته شوند، اما ديده شده است كه برخي قضات به دليل برتري، شمول اجراي ثبت را ضروري مي دانند. و اعتبار احكام دادگاه هاي متهم. آنها نمي دانند و براي آن مرجع دفاعي نمي انديشند.
5- به نظر مي رسد دعواي ابطال اجرائيه يك دعوي مالي بوده و مستلزم پرداخت 5/3 درصد اموال قوه مجريه به عنوان حق الزحمه است، اما فرض غيرمالي در اين گونه دعاوي نيز مورد تجربه نگارنده قرار گرفته است. .
6- در نتيجه ابطال اجرائيه كليه اقدامات متقاضي و مدعي اعم از توقيف ملك و ممنوعيت خروج بدهكار لغو و به حالت قبل باز مي گردد.
7- دعواي ابطال ثبت اجرائيه دعوي بسيار پيچيده اي است و ديده شده است كه وكلا و قضات حتي اطلاعات كافي در اين باره ندارند و برنامه ريزي و مديريت اين دعوا نيازمند تجربه و تخصص است. بنابراين قبل از هر اقدامي اكيدا به وكيل توصيه مي شود. به كارشناس دعاوي مالي و ملكي به ويژه دعاوي مربوط به مراحل ثبت و راه هاي ابطال آن مراجعه كنيد.
منظور از دعواي ابطال اجرايي چيست؟منظور از دعواي ابطال اجرائيه عبارت است از درخواست ابطال اجرائيه هاي صادره از موسسات يا نهادهاي غيرقضايي كه رياست تصميمات آنها بر عهده قاضي و شخصي كه مبناي قضايي ندارد، مانند اجرائيه هاي صادره از اداره ثبت احوالدعواي ابطال اجراييه يا تعليق اجرائيه در كدام دادگاه رسيدگي مي شود؟به طور كلي كليه دعاوي راجع به ابطال اجرايي و ابطال عمليات اجرايي در دادگاه محل اقامت خوانده رسيدگي مي شود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۰۷:۳۳:۴۷ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

بررسي، تعريف و مجازات جرم قذف



قذف عمل زنا يا زنا به ديگري است و شباهت زيادي به توهين يا تهمت دارد، ولي شارع به دليل تأثيري كه در حيثيت و آبروي فرد مي گذارد، آن را جرم خاصي با آثار و احكام و مجازات خاصي دانسته است. هدف گادف) و اطرافيان آن شخص. است. اين جرم يكي از جرايم شديد است به اين معنا كه مجازات آن در شرع معين شده است.
تعريف، مجازات و احكام غذف
قذف يعني نسبت دادن زنا يا زنا به ديگري هر چند مرده باشد.
قذف بايد صريح و بدون ابهام باشد، منسوب به معناي كلمه آگاه است و قصد انتساب دارد، هر چند مقصود يا مخاطب در زمان قذف از مفاد آن آگاه نباشد.
هر گاه به فرزند حلال خود بگويد تو فرزند من نيستي يا به فرزند حلال ديگري بگويد تو فرزند پدرت نيستي، توهين به مادرش محسوب مي شود.
اگر شباهتي بين آنها وجود داشته باشد كه معلوم شود قصد زنا نبوده، حد ثابت نمي شود.
هر گاه كسي به ديگري بگويد با فلان زن يا فلان مرد زنا كرده اي، فقط نسبت به مخاطب كفر محسوب مي شود.
حد غذف هشتاد ضربه شلاق است.
انزال در صورتي جايز است كه انزال كننده بالغ، عاقل، مسلمان، مصمم و تظاهر به زنا يا زنا نكرده باشد.
شخصي كه به قصد نسبت دادن زنا يا زنا به ديگري از الفاظي غير از زنا يا زنا استفاده مي كند كه صراحتاً به افرادي مانند زن، پدر، مادر، خواهر يا برادر مخاطب اشاره دارد تا زنا كننده. يا لواط را به او نسبت داده باشد به حد كفر محكوم مي شود و اگر مخاطب به دليل اين انتساب آزرده شود به مجازات كفر محكوم مي شود.
اگر كسي به ديگري زناي محصنه يا فسق كند، مانند زنا يا منحرف، به سي و يك تا هفتاد و چهار ضربه شلاق از درجه شش محكوم مي شود.
- نسبت دادن زنا يا فسق به كسي كه به خاطر همان زنا يا فسق، قبل از توبه به اعدام محكوم شده است، مجازات ندارد.
وسعت گاف حق الناس است و تعقيب و اجراي مجازات منوط به مطالبه غافل است. در صورت صدور مجازات در هر مرحله حسب مورد، رسيدگي و اجراي مجازات متوقف مي شود.
كسي كه به چند نفر جداگانه تهمت بزند، چه همه با هم شكايت كنند و چه جداگانه، در برابر تهمت هر يك حد مستقلي بر او وارد مي شود.
كسي كه با يك كلمه به چند نفر تهمت بزند، هر يك از تهمت‌ديدگان مي‌تواند جداگانه شكايت كند و در صورت صدور حكم محكوميت، اجراي آن را مطالبه كند. اگر قربانيان در يك مكان شكايت كنند، بيش از يك محدوديت اعمال نخواهد شد.
كسي كه قبل از حد، به يك يا چند دليل، يك يا چند بار ديگري را رعايت كند، فقط يك مرتبه محكوم مي شود، ولي اگر بعد از حد، تكرار كند، حد نيز تكرار مي شود و اگر مي گويد آنچه من گفتم درست است، بود به 31 تا 74 ضربه شلاق درجه شش محكوم شد.
پدر يا پدربزرگي كه فرزند يا نوه خود را بدنام كند به 31 تا 74 ضربه شلاق درجه شش محكوم مي شود.
در صورتي كه حد قذف اجرا نشده و قذف نگذشته باشد به تمام وراث به جز زوجه منتقل مي شود و هر يك از وراث مي توانند پيگيري و اجراي آن را مطالبه كنند هر چند بقيه گذشته باشند.

مواردي كه در آن حد انزال كاهش مي يابد:
الف- زماني كه معترض معترض را تأييد كند.

ب- هرگاه آنچه منسوب به متهم است با شهادت يا علم قاضي ثابت شود.

ص ـ هنگامي كه مقدوف و در صورت فوت او ورثه او از دنيا مي روند.

ت- هرگاه مرد قبل از ازدواج يا در حين عقد، زن خود را به زنا لعن كند.

د- هرگاه دو نفر بر روي هم انزال كنند، خواه انزال آنها يكي باشد يا متفاوت.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۲ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۰۷:۴۲:۵۳ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

مشاوره حقوقي جرايم پزشكي

ممكن است افراد زيادي را در اطراف خود ديده باشيد كه پس از مراجعه به پزشك و انجام درمان يا جراحي به هر دليلي از پزشك خود و عملكرد او راضي نيستند. اين پديده را بيشتر در انجام جراحي هاي زيبايي مي بينيم. گاهي پيش مي آيد كه پزشك در درمان بيمار خود كوتاهي مي كند يا مرتكب اشتباه مي شود كه در اين صورت امكان احقاق حق بيمار توسط مراجع قضايي وجود دارد. جرايم پزشكي انواع مختلفي دارد و براي احقاق حق در اين زمينه بايد از فردي آگاه و مجرب در زمينه دعاوي جرايم پزشكي استفاده كرد و از مشاوره حقوقي جرايم پزشكي بهره مند شد. اگر مي خواهيد درباره مشاوره حقوقي جرايم پزشكي اطلاعاتي كسب كنيد، تا پايان اين مقاله با ما همراه باشيد.

 

جرايم پزشكي

همانطور كه گفته شد گاهي ممكن است اشتباهي در رابطه پزشك و بيمار رخ دهد و جرايم پزشكي توسط پزشك مربوطه انجام شود. حتي اگر پزشك قبل از انجام عمل جراحي از بيمار يا قيم او امضاي برائت بگيرد، باز هم در صورت قصور پزشكي مسئوليت كيفري خواهد داشت كه در اين صورت مشاوره حقوقي جرايم پزشكي به فرد ارائه مي شود. جرايم پزشكي شامل انواع مختلفي است كه در صورت سهل انگاري و اثبات آن پزشك قطعا مجازات مي شود. پزشك وظايف خاصي دارد كه اگر عمداً يا به دليل سهل انگاري به وظايف خود عمل نكند، بيمار مي تواند از طريق مراجع قضايي از او شكايت كند و حق قانوني خود را بگيرد، مثلاً پزشك موظف است اسرار بيمار را فاش نكند. سايرين و صدور گواهي خلاف واقع توسط پزشك يكي از جرايم پزشكي است و يا مثلاً اگر پزشك در صورت عدم لزوم عمل جراحي انجام دهد اين نيز جزو جرايم پزشكي محسوب مي شود. اگر خداي ناكرده در رابطه با پزشك خود با خطا يا سهل انگاري مواجه شديد، بهتر است در اسرع وقت از مشاوره حقوقي جرايم پزشكي استفاده كنيد. در ادامه بيشتر در مورد قصور پزشكي صحبت خواهيم كرد پس تا پايان اين مقاله با ما همراه باشيد. نياز به مشاوره حقوقي جرايم پزشكي نيز در زير مشخص شده است.

 

منظور از قصور پزشكي چيست؟

در دنياي پزشكي و در رابطه پزشك و بيمار ممكن است مشكلات و خطاهايي پيش بيايد و نتيجه معمولي كه از درمان انتظار مي رود به دست نيايد و نياز به مشاوره حقوقي در جرايم پزشكي شود. كاسور در لغت به معناي كوتاهي، شكست، بد خدمتي، سستي و خطا است. به اين ترتيب هرگونه خطا، بي حوصلگي و بي احتياطي پزشك در درمان بيمار يا مراقبت هاي بعد از جراحي وي نوعي قصور پزشكي تلقي مي شود كه موجب نارضايتي و يا گاه شكايت بيمار مي شود.

 

آيا قصور پزشكي همان قصور پزشكي است؟

خير بسياري از افراد ممكن است فكر كنند وقتي صحبت از سهل انگاري يا اشتباه پزشك مي شود، به معناي همان نقص پزشكي است. اما بد نيست بدانيد كه اين دو از بسياري جهات با هم متفاوت هستند. همانطور كه گفته شد قصور پزشكي نوعي خطا، بي احتياطي يا بي احتياطي پزشك است كه سهوا و بدون عمد و عمد اتفاق مي افتد. اما در قصور پزشكي، برعكس، خطاي پزشك با سنت، قصد و اراده قبلي همراه است و عمدي است. مشاوره حقوقي جرايم پزشكي در هر دو حالت ارائه خواهد شد.

 

مشاوره حقوقي جرايم پزشكي

با مفهوم قصور پزشكي آشنا شديم. حال بهتر است به اهميت اين نكته اشاره كنيم كه قصور پزشكي شامل چه مواردي مي شود؟

همانطور كه قبلاً اشاره كرديم قصور پزشكي به معناي هرگونه قصور، بي احتياطي و سهل انگاري پزشك در انجام وظايف خود است. علاوه بر اين، اگر پزشك در حين درمان و انجام وظيفه بخواهد اسرار بيمار خود را فاش كند، بيمار خود را به هر نحوي فريب يا گمراه كند، موازين و موازين شرعي، قانوني و علمي را رعايت نكند، سعي در گمراهي مي كند. آگهي ها. و ارتكاب اعمال خلاف موازين اسلامي و اخلاقي. همه اينها نوعي قصور پزشكي است كه پزشك به خاطر آن مجازات خواهد شد. مشاوره حقوقي جرائم پزشكي با شما خواهد بود.

 

آيا زير ميز رفتن نوعي قصور پزشكي است؟

نه شايد ديده يا شنيده باشيد كه برخي از پزشكان به هر دليلي در پزشكي رشوه مي گيرند. بد نيست بدانيد اين عمل قصور پزشكي محسوب نمي شود و تخلف جداگانه اي است. اين تخلف نوعي تخلف انضباطي محسوب مي شود و از طريق سازمان تعزيرات حكومتي و يا هيأت هاي انتظامي نظام پزشكي قابل پيگيري است.
مرجع صالح قضايي در جرايم قصور پزشكي

يكي از موضوعات مهم براي طرح هر شكايتي، انتخاب مرجع صالح قضايي براي رسيدگي به آن است. مرجع قضايي صالح براي رسيدگي به پرونده هاي قصور پزشكي، دادگاه هاي عمومي، انقلاب و شوراي حل اختلاف است. البته لازم به ذكر است كه در شهرهايي مانند تهران و برخي از استان هادر اين خصوص دادگاهي جداگانه به نام دادگاه ويژه پزشكي و دارويي تعيين شده است.

 

جرم قصور پزشكي جنبه كلي دارد!

شايان ذكر است تخلفاتي كه قصور پزشكي محسوب مي شود، به جز موارد استثنايي، علاوه بر جنبه خصوصي، جنبه عمومي نيز دارد. مشاوره حقوقي براي جرايم پزشكي شما را راهنمايي مي كند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۲:۵۲:۲۵ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)

وكيل جرايم غير عمد


شكل گيري و توسعه نهادهاي قضايي يكي از مهم ترين تحولات بشريت تاكنون بوده است. اعاده حق و مطالبه آن همواره يكي از دغدغه هاي بشر در طول تاريخ بوده است و مردم همواره در تلاشند تا جوامعي بر اساس عدالت بسازند تا هركسي حق خود را صاحب شود و در صورت ضايع شدن آن را احيا كند. اما ممكن است در هر زمينه اي تضييع حقي نه با اراده يك فرد بي گناه، بلكه صرفاً بر اساس يك حادثه يا حادثه اتفاق بيفتد. يكي از حوادثي كه ممكن است در اثر تصادف رخ دهد، جرايم غيرعمد است. از آنجايي كه در جرايم غيرعمدي، شخص سوء نيت نكرده و هر اتفاقي كه افتاده تصادف تلقي مي شود، قانونگذار به اين نتيجه رسيده است كه اگر به يك اندازه مرتكب جنايات عمدي و غيرعمدي شوند، دور از عدالت است. از مجازات اگرچه خود قانونگذار نيز به اين نكته پي برده است، اما در اين ميان موضوع بسيار مهم تري مطرح مي شود و آن اثبات عمدي نبودن جرم است. در اين زمان، وكيل جرايم غيرعمد بايد به ميدان بيايد و با استفاده از مدارك درست و محكمه پسند، تخفيف مجازات بگيرد و حتي گاهي مجرمان را تبرئه كند. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد وكلاي جرايم غيرعمد، مقاله بعدي را از دست ندهيد.

تعريف قانوني جرم
. وكيل جرايم غيرعمد از همه موارد مطلع است
عناصر تشكيل دهنده جرم
عنصر قانوني
در مرحله اول بايد توجه داشت كه اين عمل طبق قانون جرم محسوب مي شود. طبق اصل 35 قانون اساسي: «حكم به مجازات و اجراي آن فقط از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون است». در اين اصل به صراحت اشاره شده است كه فعل يا ترك فعل بايد به موجب مقررات قانوني منع و براي آن مجازات تعيين شود، در غير اين صورت دادگاه ها مجاز به محكوميت و مجازات فردي نيستند. وكيل جرايم غير عمد به شما مي رسد.

عنصر مادي
عنصر مادي عبارت است از عمل مجرمانه شخص. در سرقت، اقدام به گرفتن مال بدون رضايت مالك، در قتل، قتل، و در ارتشاء، عمل ارتشاء از عناصر مادي جرم است. اين عنصر جرم جنبه محسوس دارد و توسط مراجع ذيصلاح قابل تشخيص است. اگر اين عنصر در جرم شكل نگيرد، به اين معناست كه جرم به دليل موانعي كامل نشده است و فرد مستحق مجازات نيست. مثلاً شخصي به قصد كشتن شخص ديگري اسلحه مي خرد. اما هنگام شليك به او، گلوله در اسلحه گير مي كند و يا حتي از دست مي دهد. در اين صورت حتي اگر شخص دستگير و محاكمه شود به مجازات قتل محكوم نخواهد شد زيرا عنصر مادي كه قتل طرف مقابل است صورت نگرفته است و مجرم به مجازاتي مانند قتل محكوم خواهد شد. به عنوان حبس (به دليل عمل سلاح) به حكم قاضي.
عنصر معنوي
اين عنصر به جنبه ذهني مرتكب اشاره دارد. جرايم عمدي يا غيرعمدي تا حد زيادي به اين عنصر جرم بستگي دارد. عنصر معنوي داشتن قصد، قصد و انگيزه براي ارتكاب عمل مجرمانه است. در صورت عدم وجود اين عنصر، با وجود اينكه شخص مقصر باشد، به دليل قرار گرفتن در زمره جرايم غيرعمد، مجازات او سبكتر مي شود. مثال قبلي را تصور كنيد كه فردي به قصد كشتن شخصي به او شليك مي كند، اما گلوله در اسلحه گير مي كند و بيرون نمي آيد. حال زماني كه تفنگ در زاويه ديگري قرار مي گيرد، گلوله رها مي شود و به فرد ديگري كه در آنجا حضور داشت اصابت مي كند و او را مي كشد. در اينجا به دليل اينكه قاتل تير را به قصد كشتن مقتول شليك نكرده، عنصر معنوي شكل نمي گيرد و فرد به قتل عمد محكوم نمي شود. اين گونه موارد در دادگاه هاي ما به وفور يافت مي شود و گاه حتي مرتكب جرم بسيار كمتر از نمونه مذكور است. در اينجا يك وكيل جرايم غير عمد مي تواند به كمك او بيايد و فرد را از خطري كه در اثر يك حادثه رخ داده نجات دهد.
انواع جرايم غير عمد
قانون جرايم غيرعمدي را به دو دسته شبه عمد و اشتباه محض تقسيم كرده است كه در ادامه به تعريف آن و علت نياز به وكيل در جرايم غيرعمد در آن موارد مي پردازيم.

به موجب ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامي:

جرم در موارد زير عمدي تلقي مي شود:

الف- هرگاه مرتكب قصد رفتاري نسبت به مجني عليه داشته باشد ولي قصد ارتكاب جرم يا مانند آن را نداشته باشد و از مواردي نباشد كه در تعريف جرايم عمدي قرار مي گيرد.

ب- اگر مرتكب از موضوع جاهل باشد مانند زماني كه عقيده اي مرتكب جرم شود. اينكه موضوع رفتار او شي يا حيوان يا اشخاص مشمول ماده (302) اين قانون باشد، خلاف آن معلوم شود.

ص ـ در صورت وقوع جرم به تقصير مرتكب مشروط بر اينكه جنايت يا مانند آن در تعريف جنايت عمدي لحاظ نشده باشد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۱۲:۵۰:۴۷ توسط:احمد طيبي موضوع: نظرات (0)